مینوسیم برای دل خودم
همه مینویسند تا که روزی بچه های شان بزرگ شوند و این نوشته ها را بخوانند اما من میخوام بنویسم تا که بار قلبم سبک شود نمیدونم که بعدا اینها را به شما نشان خواهم داد یا نه هنوز تصمیم نگرفتم.
به هانیه که اصلا نشون نمیدم نمیخوام ناراحت شه نمیخوام بعدا از اینکه تو این دوران منو خیلی اذیت کرده احساس بدی پیدا کنه چون میدونم که بیشتر از من خودش اذیت میشه خودش درد میکشه ......
اما تو هدیه عزیزم تو دختر خوب و مهربونی هستی خیلی هم با ملاحظه ای البته به استثنای گاهی اوقات که اونم نظر به سنت عادی یه...
تو این نه ماه و 18 روزی که از تولد هانیه میگذره من و بابا به اندازه نه سال پیر شدیم ..... از بس که نگرانی و پریشونی و عذاب و ناراحتی کشیدیم .....
آخه میدونی چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی